
حضرت قطب الارشاد مولانا محمّدعمر سربازی قدس سره مینویسند: در این راه سعی و ریاضت در کار است نه گفت و شنید و یا وعظ و اندرز،
ذکر الهی باید در کالبد سالک چنان سرایت کند که اسم و جسم یکی گشته و هر چه از اسرار »الست بربکم« بود از پنهان و آشکار نمایان گردد و مصداق این شعر شود:
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش گم شد از ضمیرم
چنان کن اسم را در جسم پنهان
که می گردد الف در بسم پنهان
هیهات که امروز آدم بی فکر از ذوق این »می« بیخبر است و در حقیقت آن لذّت و ذوق که در ذکر محبوب است نه در دنیا نظیرش پیدا میگردد و نه در آخرت.
ذوق این باده ندانی بخدا تا نچشی.
کشتگان خنجر تسلیم را
هر زمان از غیب جانی دیگر است
از دل برون کشیم غم حال و آخرت
یا خانه جای رخت شود یا جمال دوست
خداوند متعال فرموده است:
من در مجلس کسی هستم که مرا ذکر کند.
ذکر است که انسان را از سرّ انسانیّت آگاه میگرداند و به سرای اصلی سیر میدهد و از خودی به خدا میکشد و از آب و گل به حقایق پیوند میدهد و از آفات و انفس به ملکوت میبرد
و از پستی به بلندی سوق میدهد و از بیگانگی میرهاند و به خیمه های عشق و سرای یگانگی میرساند و از عالم خلق به عالم امر میبرد.
چنان غرق گشتم به دریای عشق
که هر دم سر از عشق بالا کشم
بدون کثرت ذکر و صحبت شیخ کامل به پایان رسانیدن این کار، صعب و بلکه محال است.
به قول حافظ شیرازی:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
فرصت شمار طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه آشکاره نیست
و نیز میفرمایند:
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
در این شب سیاهم گم گشته راه مقصود
از گوشه ای برون آ، ای کوکب هدایت
مقصود کار کردن و ذکر کردن است.
کثرت اسباق و مقامات بدون کثرت اذکار اشتغال به مراقبات سودمند نیست.
اسباق و مقامات فقط منازل ذکراند و به ذات خود غیر مقصود مثل منازل سفر که مقصود اصلی طی نمودن مسیر سفر است و استقرار منازل (در حین سفر) وسایل اند از این وجه گفتهاند :
کار کن کار، بگذر از گفتار
کاندرین راه کار دارد کار
بعضی از نقشبندیان ما به کثرت اسباق و مقامات غَرّه شده اند و آنها را مقصود میدانند این اشتباهی بزرگ است؛ اگر فردی یک لطیفه گرفته ولی ذکر به کثرت میکند بهتر و اثر پذیرتر است و نزد اهل الله مقبولتر از آنکه ده سبق خوانده ولی ذکر نمیکند
بلکه کثرت اسباق بدون کثرت اذکار موجب کبر و غرور و گمراهی است.
جایی دیگر در جواب مریدی که طریقه ی حصول حبّ و خوف الهی و رسول خدا
و کسب مقام اخلاص و رقّت قلبی و دوری بیحوصلگی را سؤال نموده بود، مینویسند: عالج و داروی شما فقط سه چیز است:
1- کثرت ذکر الله البته تحقیقی نه تقلیدی یعنی همان ذکری که شخصی کامل بعد از اخذ بیعت به آن راهنمایی کند.
2- صحبت کاملین.
3- مطالعه ی احوال صالحین.
در خرمن کائنات کردیم نگاه
یک دانه محبت است باقی همه کاه
ضعف حبّ و خوف الهی و ضعف حبّ رسول اکرم صلی الله علیه و وسلم و نبود اخلاص و عدم رقّت قلب و بیحوصلگی در بندگی و ... همه ناشی از غفلت قلب و کسالت روح و در خواب بودن
عقل (معاد) است و چون غفلت از دل و کسالت از روح و خواب از عقل (معاد) دور شود، قلب متوجّه و روح چُست و عقل بیدار میگردد سپس انسان از حقیقت آگاه شده و جذبات الهی او را حاصل گشته و فکر معاد غلبه میکند و این همه متعلّق به کثرت ذکر است.
در ابتدای امر ذکر، اهل سلوک دو حالت دارند؛
گروهی هستند که ایشان را ابتدا شوق و ذوق و یکسویی در ذکر پیدا میشود
و گروهی را در اوّل مرحله این چیزها رخ نمیدهد بلکه آنها را صد تکلّف و مزاحمت وساوس و تشویش ها پیش میآید،
امّا اگر استقامت نموده و ادامه دهند آخرالامر موفّق میگردند و عنایت خداوندی شامل حالشان میشود و این گروه را به سبب زحمت بیشتر، اجر بیشتر است.
در حدیث است که »اَفضَلُ العِبَادَاتِ اَخمَرُهَا«
در حدیثی دیگر آمده: کسی که قرآن را با زبان لال و به صد مشقّت میخواند اجرش بیشتر است نسبت به آن که به ذوق و شوق و بدون مزاحمت قرائت میکند
لهذا شما را ادامه ذکر میباید، ذوق باشد یا نباشد، وسوسه آید یا نیاید، باک نکنید. ان شاءالله تعالی آخر کار کامیاب خواهید شد.
اصلِ کار دوام ذکر است.
ذکر کن ذکر تا تو را جان است
پاکی دل ز ذکر رحمان است
و به قول عطّار :
یاد حق آمد غذا این روح را
مرهم آمد این دل مجروح را

✍ شیخ الاسلام مفتی محمدتقی عثمانی حفظهالله
در بازار نوع تعامل و برخورد پدر بزرگوار (حضرت مفتی محمّد شفیع عثمانی رحمه الله) با متکدیان و سائلان بسیار عجیب و غریب بود
عموما هر سائلی که به پدرم مراجعه می کرد ایشان حتما به او چیزی می داد و او را دست خالی بر نمی گرداند
روزی من و پدرم سوار ماشین بودیم ماشین توقف نمود ناگهان یک گدا سر رسید و مصرانه چیزی مطالبه نمود پدرم از جیبش مبلغی بیرون نمود و به سائل داد بنده از ایشان پرسیدم:
پدر عزیزم! عموما چنین متکدیان و گدایانی مستحق کمک نیستند! آیا به این گدا نماها هم چیزی بدهیم یا خیر؟
پدرم (مفتی اعظم پاکستان )چنان پاسخ شگفت انگیزی داد که تا به امروز بر لوح دل همچون نقشی ماندگار حکاکی گشته است
فرمودند!
بله عزیزم
سخن شما کاملا درست هست
ولی کمی بیندیشیم!
اگر از طرف الله متعال به ما هم چیزی بر مبنای استحقاق می رسید سرانجام ما چی می شد!!؟؟
ازین پاسخ حکیمانه پدر بزرگوارم در واقع لرزه براندام شدم و بسیار متاثر گشتم و به این نتیجه رسیدم که نگاه و دید اولیاء الهی چقدر وسیع هست!!

❇️ گفتند که بنای طریقه شما بر چیست؟
[خواجه بهاءالدین نقشبند] فرمودند:
خلوت در انجمن، به ظاهر با خلق و به باطن با حقّ جلّ سبحانه
از درون شو آشنا وَز برون بیگانه وش
این چنین زیبا روش کم میبوَد اندر جهان
حضرت خواجه بهاءالدین نقشبند رحمه الله

قلب مزرعهٔ زبان است، پس در آن کلمات ارزشمند بکار، که اگر همگی آنها هم ثمره ندهند، بعضی از این کلمات ثمرات خوبی را به دنبال خواهند داشت.
- امام شافعی رحمه الله
(مناقب الشافعی للبیهقی: ۷۶/۲)

❇️ امام فخر رازی (رحمة الله علیه ) میفرماید:
تأثیری که #نمازصبح در صفای قلب و نورانی شدنش دارد ، بیشتر از سایر نمازهاست. بهمین خاطر کسیکه دارای طبع سالم بوده و این نماز را سر وقت و به جماعت ادا کند ؛ گشایش ، نور و آرامش و راحتی را در قلبش احساس میکند